ريخت شناسی داستانهای مينی ماليستی
ريخت شناسی داستانهای مينی ماليستی
محمدجواد جزینی / دبیر ادبیات فارسی منطقه 18 تهران
درآخرين دهه هاي قرن بيستم مقبوليت همگاني تقسيم بندي سه گانه «رمان» ، «داستان کوتاه» ،«داستان بلند» رفته رفته رنگ باخت.اين تقسيم بندي آشنا در واقع برخوردي ساده با يك واقعيت پيچيده بود.واقعیتی که گویای تحولی همه جانبه، دائمی و گریزناپذیر بود.
دهه هاي اخير،جهان داستان کوتاه، آبستن شکلهای نوينی بود. گونهای که هر روز کوتاه و کوتا هتر میشود.اين خوشاقبالترين نوع ادبی مدرن، در طول اين سالها، دستخوش تغييرات مهمی بوده است. در مغرب زمين که موطن اصلی اين گونه ادبیست،شکلهای تعريف شده كوتاهي ازآن ثبت شده است.گونههای داستانی«مينیمال»،« فلش فيكشن»،«سادن فيكشن»،«فست فيكشن»،«متا فيكشن»،« سوپر فيكشن»، «نانو فيكشن» و...
جنبش«فرماليست» که در دهه 1920 شکوفا شد، به نوعی موجد اصلی پديد آمدن نظريات تئوريک درباره داستان کوتاه بود.نظريه پردازانی چون«بوريس آيخنباوم»و«ويکتور اشکلوفسکی» و حتی روايتشناسانی چون «تسوتان تودورف» و«کلودبرهمون» و... در بسط و گسترش آن تأثير داشتند.
«مينیماليزم » را میبايد فرزند خلف جنبش «فرماليست»ها به حساب آورد، گرچه در پديد آمدن آن ،خيزشهای فلسفی و سياسی سالهای پس از جنگ جهانی دوم بیتأثير نبود.فرماليست تجلی روح«صورت» درساخت اثر هنری بود که در حوزههای مختلف هنر ازجمله موسيقی، نقاشی، شعر،داستان و ... نفوذ کرد.
«مينیماليزم» تجلی و بروز تلاش فرماليستها در ايجاد«شکل»های جديد بود. تلاشی در جهت تجربههای نو در پديد آوردن شيوههای تازه که شعار اصلی فرماليستها بود.